عارفی را دیدم که در دستی آب داشت و در دستی آتش.
می گفت می روم تا آب در دوزخ ریزم و آتش در بهشت افکنم
تا کسی خدا را نه از بیم آتش پرستد و نه از ذوق بهشت...
خدا را برای خدا باید خواست!!!!!!!
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/30 - 00:40
دیدگاه
mahnaz

1392/04/30 - 00:41